به نظر من جذابیت شخصیت آدم ها توی این "بعضی موقعها" به چشم میاد. بعضی موقعها آدم شاد می شه و همه چیزو آسون می بینه، کارهایی که ازشون اکراه داره و انجام می ده و به طور کلی با یک عنک خوشبینی به دورو برش نگاه می کنه. بعضی موقعها آدم حتی چشم دیدن خودشو نداره، منتظره بقیه قدم اول بردارن و به قول علمای کامپوتر طرز فکرش می شه الگوریتم حریصانه.
توی این بعضی موقعها آدم دوست نداره درست فکر کنه، یعنی اونجوری که دلش می گه فکر می کنه.
بعضی موقعها بر آدم حسد غلبه می کنه و یهو تصمیم های پوچ و مقطعی می گیره.
بعضی موقعها آدم تصمیم می گیره همه چیزشو یک شبه از دست بده
بعضی موقعها آدم این با اینکه می دونه کار غلطی انجام می ده، چشماشو می ذاره روی همو سنجش اون کارو به فردا موکول می کنه.
به نظر من این آدم چندین شخصیت داره، خوب و بد کنار هم...
مهم اینه که خودشو بشناسه و بدونه در هر لحظه بر اساس کدوم شخصیتش رفتار می کنه.